معنی سوک سوکی - جستجوی لغت در جدول جو
سوک سوکی
تنبل و شل و ول، مرغ حق
ادامه...
تنبل و شل و ول، مرغ حق
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سوک سوک
غوزه ی کوچک پنبه
ادامه...
غوزه ی کوچک پنبه
فرهنگ گویش مازندرانی
توک توکی
فرد بی ثبات و کم مایه
ادامه...
فرد بی ثبات و کم مایه
فرهنگ گویش مازندرانی
روک روکی
پرنده ای بزرگتر از گنجشک به رنگ قهوه ای سیر که در تابستان.، استخوان و غضروف خوراکی ماکیان یا پستان داران
ادامه...
پرنده ای بزرگتر از گنجشک به رنگ قهوه ای سیر که در تابستان.، استخوان و غضروف خوراکی ماکیان یا پستان داران
فرهنگ گویش مازندرانی
لوک لوکی
نوعی جهیدن پرندگان
ادامه...
نوعی جهیدن پرندگان
فرهنگ گویش مازندرانی
سک سوزی
سبزیجات
ادامه...
سبزیجات
فرهنگ گویش مازندرانی
سو سوک
نور اندک، براق بودن ظروف و اشیا
ادامه...
نور اندک، براق بودن ظروف و اشیا
فرهنگ گویش مازندرانی